عشق

!!! عاشیقیزم

عاشق و دوستار همه و همه ام

عشق

خوشبخت ترین مردم کسانی نیستند که هر طور که می خواهند زندگی می کنند

بلکه

کسانی هستند که خواسته های خودشان را به خاطر کسانی که دوست شان دارند تغییر می دهند ...

نظرات شما عزیزان:

علیرضا باداور

ساعت23:14---8 تير 1391

سلام عمو جان
خیلی عالی بود..مخصوصا قسمت اخر متنتون....
دیر دیل بیلیب سوز انلین بیر نازلی یار ایستر کونل
لالدن گلدن گوزل بیر نوبهار ایستر کونل

الهه ناز

ساعت9:52---15 دی 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

" دل به دل ام " ندادی

" دست در دست " هم نگذاشتی

" پا به پا " با من نیامدی

تو را بخـــــــــدا برو .....

" سـر به سـرم " نگذار

قول اش را به بیابان داده ام!!!!

افسانه

ساعت9:42---13 دی 1390

[وب سایت]

سلام بازم که شرمنده کردیدمنو
حقیقتا من زیاد شعرندارم واستون بنویسم اما بازم امیدوارم باهمین نظراتم بتونم خوشحالتون کنم به امید دیداردوباره در وبلاگ آبنبات چوبی

manager

ساعت9:37---13 دی 1390

[وب سایت]

سلام آقابشارخيلي مخلصيم

امیر

ساعت21:32---12 دی 1390

[وب سایت]

امیر

ساعت21:32---12 دی 1390

[وب سایت]

طیبه.شروعی دوباره

ساعت8:51---12 دی 1390

سلام اقای بشار
ببخشید ناخوش احوال بودم که سر نزدم.
تمام مطالب شما و کسایی که براتون نظر میفرستن بی نظیرن. نظر قبلی رو دوست دارم تو وبلاگم بزنم.

arezoo

ساعت21:50---11 دی 1390

[وب سایت]

نميخواهم مثل برگ درختان همراه شوم و بروم

ميخواهم آنقدر ايسادگي کنم تا ماندگار شوم...در همه جا...در همه دل ها... در همه جاي زندگي

Λl0ηΞ B0y

ساعت18:16---11 دی 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

دلخسته از امروز و فردای بهارم چیزی شبیه باد و باران کوله بارم باران نمی بارد ولی امشب به جای یک آسمان بی تو نشستن گریه دارم در دفتر بی سرنوشتیهای دنیا من چکنویس برگهای روزگارم شیرین تویی. فرهاد باشم یا نباشم یک بیستون سرد و خالی درد دارم

Roya s.b

ساعت18:03---11 دی 1390

[وب سایت]

__$$$$_______$$$___$$$$$
____________________$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
___________________$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
___________________$____$$$$_$$$$_$$$
_______________________$$$$$$$$$$$$$$
آپم و منتظر حضورت _______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___________________$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
..____________@ __$$____$$$$_$$$_$$$__$$$$$
_________€€€€€€€€$____$$$$___$$__$$$$___ $$$
______€€€€€€€€€€€€€€__$$$___ __$$___$$$____$$
____€€€€€€€€€€€€€€€€€

Shadow walker

ساعت15:33---11 دی 1390

[وب سایت]

خواسته هام را برایت زیرپا گذاشتم
اشتباهی غرورم له شد
انجایی که گفتی
مگه من ازت خواستم

shahla

ساعت13:40---11 دی 1390

[وب سایت]

salam kheyli ghashang bud sale 2012 mobaraketun bashe

روزی روزگاری انسانیت

ساعت12:34---11 دی 1390

[وب سایت]

سلام بشار جان!حالت چطوره دوست خوبم؟
مرسی که بهم سر میزنی و تشکر بابت کامنتت!خیلی قشنگ بود!
و این پستت هم خیلی قشنگ بود

موفق باشی دوست خوبم

ایگونا

ساعت8:10---11 دی 1390

هی تمام چراغهای شهر را خفه کنید کسی میخواهد بالا بیاورد خورشید را...
تمام بالکونهای شب های آزادی بارانیست و کسی درد را فریاد میزند که هفت شکم مرگ زاییده است و شعار از دیوار بالا میرود کو یاری دهنده ای که عمل کند
هی گارسون یک پرس عمل سیاسی با دوغ و فلسفه ی اضافی
و یک لیوان ژینور
هوا سرد است و شب سرفه میکند و من هم پشت شعارهایم قایم میشوم
من یک بز دلم...

فهيم

ساعت20:18---10 دی 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

بلند ترين شاخه درخت ، يک واژه را مي فهمد ، و آن هم تنهائيست . . .

پردیس

ساعت15:17---10 دی 1390

[وب سایت]

كوله بارم بر دوش..

سفري بي همراه..

گمشدن تا ته تنهايي محض..

يار تنهايي من با من گفت..

هركجا لرزيدي..

از سفر ترسيدي..

تو بگو از ته دل..

من خدارا دارم...

الحمدالله...

ستاره

ساعت12:25---10 دی 1390

[وب سایت]

سلام دوست من مثل همیشه زیبا بود
خسته نباشی

دختر بهار

ساعت12:24---10 دی 1390

[وب سایت]

نردبان دلم شکسته است می شود برای من کمی دعا کنی ؟ یا اگر خدا اجازه می دهد کمی به جای من خدا خدا کنی ؟ راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است می شود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق باوفا ؛ خدا کنی ؟

Λl0ηΞ B0y

ساعت10:16---10 دی 1390

[وب سایت]

عاشقانه دستهایش را گرفتم. گرمای عجیبی در سینه جانم را می سوزاند.عطر عجیبی پراکنده بود. حالتی داشتم وصف ناپذیر. گویی توآسمون بودم. به من لبخند می زد و در انتظار جوابش بود. گویی هوش از سرم پریده بود. نبضشوتو دستام حس می کردم. حتم داشتم اون هم همینطوریه. حس می کردم، آسمان،زمین، و همه چیز مال منه . آتیشی تو دلم به پا بود. آتشی بالاتر از زمان و جسم.
تنها چیزی درونم را آزار می داد, شرم داشتم در چشماش نگاه کنم. لیاقتش را نداشتم. از بی ابرویی،گریه ام گرفت. من کجا و آسمان کجا؟
احساس کردم اون هم گریه می کنه. سرمو بلند کردم, بی اختیار دستمو روی صورتش گرفت و همون طور اشک می ریخت. درکش برایم مشکل بود. این من بودم که باید گریه می کردم
کاش بودند ستاره ها، تابه من حسودی می کردند