!!! عاشیقیزم
عاشق و دوستار همه و همه ام
زود می خوابی
تا زمان را کوتاه کنی
زود بر می خیزی
تا روز را از ابتدا بچشی
خود را در تمام آینه ها می بینی
و بهترین لباس را می پوشی
سنگ و آفتاب و مغازه
همه مهربان هستند
و درخت و کوچه و همسایه
به شیشه های شیرو شمعدانی ها سلام می کنی
به پرنده ها دانه می دهی
و دلت مانند دل کودک شاد است
و چون گنجشک ترانه می خوانی
تمام کوچه ها و پنجره ها آوازت را می شنوند
کنار دیوار خانه اش می ایستی
تا آرام به نظر برسی
در را می زنی
برای چندمین بار
و کسی در انتظار تو نیست ...
نظرات شما عزیزان:
قشنگ بود
ما با دلمان هنوز مشکل داریم
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم
معشوق خودش می بُرد و می دوزد
انگار نه انگار که ما دل داریم !
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم
معشوق خودش می بُرد و می دوزد
انگار نه انگار که ما دل داریم !
باران نمي بارد..
صدايي نيست..
ضربه که کاري باشد..
...
لال مي شود آدم..
دنيا در سکوتي هميشگي فرو مي رود.
صدايي نيست..
ضربه که کاري باشد..
...
لال مي شود آدم..
دنيا در سکوتي هميشگي فرو مي رود.
چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی
ایگونا
ساعت10:34---14 دی 1390
دیگر نخواهم خوابید که خواب وقفه ای میان بیداری و بیداریست و بیداری فاصله ای میان دو مرگ است و اوهام زندگیست در آغوش مرگ پس تمام آیینه ها را به حرمت چشمانت خواهم شکست و درخت و کوچه و همسایه فراموشم خواهد شد
ببین کریسمس است و تمام کودکان میدانند بابا نوئل ها را در غروب آخرین صبح هم آغوشی از درختان کاج به دار آویخته اند
تمام کودکان خنده های کودکانه یشان را از یاد برده اند
و تمام پرندگان در حسرت دانه ای مرده اند
زمین بوی بازار بورس میدهد و چشمانت بوی خورشید و من هنوز ایستاده ام
پس فراموش کن مرا در امتداد غروبی که طلوعش را به یغما برده اند...
ببین کریسمس است و تمام کودکان میدانند بابا نوئل ها را در غروب آخرین صبح هم آغوشی از درختان کاج به دار آویخته اند
تمام کودکان خنده های کودکانه یشان را از یاد برده اند
و تمام پرندگان در حسرت دانه ای مرده اند
زمین بوی بازار بورس میدهد و چشمانت بوی خورشید و من هنوز ایستاده ام
پس فراموش کن مرا در امتداد غروبی که طلوعش را به یغما برده اند...
salam duste aziz,webloget ziba va por mohtava bud...damet garm pishe manam biyay mersi
کاش آخرش خوب تموم می شد...آه
بشار عزیز مثل همیشه زیبا بود
موفق باشی دوست من
موفق باشی دوست من
مرسی
به سلامتی دو بوسه !
اولی وقتی بچه به دنیا میاد
مادر میبوستش ولی بچه نمیفهمه!
دومی وقتی مادر از دنیا میره بچه میبوستش ولی دیگه مادر نمیفهمه
اولی وقتی بچه به دنیا میاد
مادر میبوستش ولی بچه نمیفهمه!
دومی وقتی مادر از دنیا میره بچه میبوستش ولی دیگه مادر نمیفهمه
تلخ تر از خود جداییــها
آنجـایی است که بعـدها آن دو نفـر
هی بایـد وانمـود کننــد که چیـزی بینشــان نبــوده
که هیـچ اتفـاقی نیفتـاده
که از همـدیگـر هیـچ خاطره ای ندارند...
آنجـایی است که بعـدها آن دو نفـر
هی بایـد وانمـود کننــد که چیـزی بینشــان نبــوده
که هیـچ اتفـاقی نیفتـاده
که از همـدیگـر هیـچ خاطره ای ندارند...
سلام ...
خیلی ممنون به یادم بودید و تنهام نذاشتید...
تحمل نکردم تو نت نباشم اومدم یه سر بزنم...
واقعا ازتون ممنونم
راستی من خیلی داستانی رو که نوشتم دوست نداشتم چون خیلی ساده و ابتدایی بود از نظر خودم..
نظر شما چیه یه داستان دیگه بنویسم؟که بهتر از این یکی باشه؟
بازهم ممنون
.
.
فعلا...
خیلی ممنون به یادم بودید و تنهام نذاشتید...
تحمل نکردم تو نت نباشم اومدم یه سر بزنم...
واقعا ازتون ممنونم
راستی من خیلی داستانی رو که نوشتم دوست نداشتم چون خیلی ساده و ابتدایی بود از نظر خودم..
نظر شما چیه یه داستان دیگه بنویسم؟که بهتر از این یکی باشه؟
بازهم ممنون
.
.
فعلا...
من را بگیر از این روزهای دربدر
از این روزها از این شب های بی ثمر
من را ببر به خاطرات رفته
اون روزهایی که تو جا گذاشتی پشت سر
تو کوچه ها نمی شود
بی تو پرسه زد
خیابان ها غریب و غم گرفته است
کجا بروم
چرا نمی رسم به تو
کجایی؟
پس چرا نمی رسی به من
حالا که نیستم
اشک هایت را چه کسی پاک کند
چه کسی عاشقانه می نویسد اسم تو را
بدون من هزار سال دیگر هم
بدون کسی نمی شکند طلسم تو را
چقدر حرف مانده و نمی شنوی
چقدر راه مانده و نمی کشم
ببین کجای قصه پس زدی من را
محال بی پناه تر ازین بشوم
غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همان که برات ستاره چیده بود
بگو که یادت است
بگو که یادت است
همان که گفتی
که از خدا رسیده بود
تو شانه ات را نمی سپری به هلهله
نمی گوید عاشق هستی
نمی گویم عاشق است
نه تو دیگر برایم آن عشق سابقی
نه من دیگر برایت گل شقایقم
از این روزها از این شب های بی ثمر
من را ببر به خاطرات رفته
اون روزهایی که تو جا گذاشتی پشت سر
تو کوچه ها نمی شود
بی تو پرسه زد
خیابان ها غریب و غم گرفته است
کجا بروم
چرا نمی رسم به تو
کجایی؟
پس چرا نمی رسی به من
حالا که نیستم
اشک هایت را چه کسی پاک کند
چه کسی عاشقانه می نویسد اسم تو را
بدون من هزار سال دیگر هم
بدون کسی نمی شکند طلسم تو را
چقدر حرف مانده و نمی شنوی
چقدر راه مانده و نمی کشم
ببین کجای قصه پس زدی من را
محال بی پناه تر ازین بشوم
غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همان که برات ستاره چیده بود
بگو که یادت است
بگو که یادت است
همان که گفتی
که از خدا رسیده بود
تو شانه ات را نمی سپری به هلهله
نمی گوید عاشق هستی
نمی گویم عاشق است
نه تو دیگر برایم آن عشق سابقی
نه من دیگر برایت گل شقایقم
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی به آخر دنیا رسیده ای، درست در نقطه آغاز هستی!
آخرين مطالب
» سلام عزیزان
» گل صداقت
» دنیا
» دیدار
» عشق
» عیب کار
» محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد ...
» آسمان آبی
» یلدا
» چه حاصل
» بیچاره عاشیق
» جاده های عشق
» غروب
» و خدا زن را آفرید ...
» بیایید جواب تصدیق دعاهایمان را بفرستیم !!!
» ایام سوگ و ماتم سیدالشهدا تسلیت باد
» صوفی و خرش
» چه چیزی با ارزش تر است ؟
» بنام الله ...
» اول محرم هزار و چهار صد و سی و سه
» گل صداقت
» دنیا
» دیدار
» عشق
» عیب کار
» محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد ...
» آسمان آبی
» یلدا
» چه حاصل
» بیچاره عاشیق
» جاده های عشق
» غروب
» و خدا زن را آفرید ...
» بیایید جواب تصدیق دعاهایمان را بفرستیم !!!
» ایام سوگ و ماتم سیدالشهدا تسلیت باد
» صوفی و خرش
» چه چیزی با ارزش تر است ؟
» بنام الله ...
» اول محرم هزار و چهار صد و سی و سه
Design By : Pichak |